"زن در تصویری که جامعه ی مردانه برایش تصویر کرده، محبوس است!"
بخش عمده ای از احساس، تنش و التهابِ چیره بر ثبت در پیش زمینه، ناشی از حقیقتی است که از پس چهره ی پنهان زن و نحوه ی ایستادنش رخ می نماید و همدلی بیشتر بیننده را موجب می شود. زن، با لباس کامل، با تکیه بر تیرک ساحلی در تمنای لذت و سرور، در یک قدمی مظهر هستی "دریا" بدهکار دلش میشود و در ساحل می ماند!
جامعه ای که زن را جنس دوم می داند تمام تلاش خود را برای در حاشیه نگه داشتن او می کند.
سر آدمها/مردان در خط افق تقریبا با هم برابرند و پس و پیش بودن شان جنبشی در میانشان به وجود آورده است.
تحرک و حضور پرشمار مردان در پس زمینه با القای شور و نشاط در برابر گسست زن از مظاهر سرور ساده ی زندگی در پیش زمینه با فاصله ای معنادار، غفلت، ناآگاهی، عدم آموزش و تفکرات سنتی و مذهبی جوامع عقب مانده و نظام مردسالار را به شدت گوشزد می کند.
خشونت همیشه فیزیکی نیست؛ خشونت آن چیزیست که زن نیست و فکر میکند باید باشد! خشونت آن نقابی است که زن به صورتش میزند تا برای مرد کافی باشد...؛ اغلب هم از خانواده و مدرسه شروع میشود و در جامعه به اوج می رسد. اشکال مختلفی از آن هم پنهان می ماند.
بغض مبهم تصویر میتواند هم نشانه ی باران باشد و هم اشارتی به طوفان. گاهی هم هست که بغض نه مقدمه ی باران و نه پیش درآمد طوفان که یک هیچ بزرگ است که در گلو می ماند و راه را بر باد و باران و طوفان می بندد.
قرار نیست شکستن سکوت همیشه فریاد، جنگ، طلاق و ... باشد. میتواند نشان دادن اعتراض و یا گفتگویی برای به دست آوردن حقی باشد که از زن دریغ شده! یک یادآوری به کسی که "او" را جنس دوم می ببیند و حقوق انسانی اش را به رسمیت نمی شناسد!
درد این است که قبول و نهادینه شدن وضعیت های تحمیلی، فقط در مورد زنان نیست و بیشتر اقلیت های جنسی، مذهبی، قومی و ... نیز با انواع تبعیضها روبرو هستند و باید به این باور برسند که آن ها هم یک انسانِ آزاد، نرمال و برابر با بقیه ی انسانها هستند و فقط ممکن است تعدادشان یا قدرت سیاسی ـــ اجتماعیشان از گروه هایی که نرمال شمرده می شوند، کمتر باشد.
پس خودمان را فراتر از پیش فرض ها عریان کنیم، خودمان را سانسور نکنیم و جرأت نمایش دادن خود واقعی مان را داشته باشیم.
هیچ تمایل فکری، روحی و جنسی تا وقتی به حقوق دیگری تجاوز نکند و مصداق تجاوز و آزار نباشد، محکوم به سانسور نیست.
باید دیوارها، حصارها و سیم خاردارهای ذهن خود را فرو ریزیم؛ غبار غفلت از دامن دل بزداییم و جانی بیدار و تازه پیدا کنیم تا زندگی در این آب و خاک به وضعیت عادی برگردد.
ورای استدلال های شرعی و منطقی، تلاش زنان بر خودباوری و آگاهی، تلاش مردان برای مبارزه با خشونت علیه زنان، بازتولید نگاهی را نشانه میرود که سهم زمین و آسمانش برابر است!