لویئس دابلیو هاین " ؛ جامعه شناس، با آشنایی که با وضیعت کار و معیشت طبقه پایین جامعه، به خصوص کودکان داشت، در سال 1903 به عکاسی روی آورد.
کارگران کم سن و سال؛ کودکان کار، چشم در چشم دوربین با نقل صریح و گویای اندیشه هاین، لااقل در زمان خود، در دنیای نیمه صنعتی آن روز موضوع تماشا شده اند.
نمایش مستند وضعیت غیر انسانی و شرایط طاقت فرسای کارگران خردسال در کارخانه های نساجی، مزارع چغندر و معادن ذغال سنگ، تصویب قانون کار را در پی داشت. قانونی که کار کودکان را به شدت محکوم و غیر قانونی اعلام کرد.
هاین یک اصلاح طلب اجتماعی شمرده می شود تا عکاس. او از رسانه عکس به عنوان ابزاری در خدمت مطالعه و تشریح اوضاع و احوال اجتماعی خود بهره برده است.
عناصر بصری مولد؛ نقطه، خط و سطح در این ثبت به سادگی به خدمت گرفته شده و محل قرار گیری عنصر انسانی ترکیب بندی را به تعادل رسانده است.
چشمان دخترک مرکز توجه قاب می شود وقتی سبک عکاس مستقیم و به دور از خلق جلوه های ساختگی با زبانی منتقدانه در مرحله ای فراتر از احساس و ادراک انسانی، افق های معنایی گسترده تری را پیش روی مخاطب می گشاید.
ریتم منظم و یکنواخت دوک هایی که رنج ثانیه های زندگی او را رقم می زنند، سختی و مشقت را بر دنیای بی نشاط چشمان بی رمق اش تحمیل می کنند.
به نظر می رسد بار بیانی برجسته ثبت را می توان در تضاد میان محیط کثیف و نامناسب، شرایط سخت و سنگین کار و خطرات احتمالی با دستگاه نخ ریسی را در لطافت و شکنندگی دخترک جستجو کرد.
عدم توجه به رعایت ایمنی و عدم استفاده از وسایل ایمنی (دستکش، کفش و ...) در کارگاه ها چه ساده زندگی و سلامت کودکان کم و سن و سال کارنا آزموده را دستخوش خطرات جبران ناپذیر کرده است.
لطافت و آسیب پذیری، نیاز به محافظت و نوازش دخترک اشاره ضمنی عکاس است به جایی که او ایستاده ... که نه استحقاق اوست و نه جای هیچ کودک و نوجوان دیگری!