در باب فلسفه عکاسی
نویسنده:ویلم فلوسر
مترجم: پوپک بایرامی
ناشر: حرفه نویسنده
تاریخ نشر: آذر، 1395
تعداد صفحات: 96
شماره شابک: 978-600-90093-8-1
قطع: رقعی
====================================
گرایش: فلسفه ی هنر
رده: فنی- عمومی
گروه محتوا
سطح: 1
=====================================
شرح
هنرمند کتاب در باب فلسفه عکاسی نوشته ویلم فلوسر با ترجمه پوپک بایرامی را منتشر کرد. ناشر در توضیح کتاب آورده است:
اساس کتاب حاضر این فرضیه است که از زمان پیدایش تاریخ فرهنگ انسان تا کنون دو نقطه عطف مهم را می توان در آن باز شناخت. نخستین آن " پیدایش نوشتار خطی" در اواسط هزاره دوم قبل از میلاد است؛ دومین آن "اختراع تصویر فنی" است که ما شاهدش هستیم. نقاط عطف مشابهی نیز ممکن است در گذشته وجود داشته باشد اما از قلمرو این جستار خارج است.
فرضیه بالا دربرگیرنده این گمان است که ساختار فرهنگ، و در نتیجه هستی، در حال سیر یک تحول اساسی است. کتاب حاضر سعی در تقویت این گمان دارد و به منظور حفظ شکل کتاب به صورت یک فرضیه، از بیان عبارات موجود در آثار گذشته در همین زمینه، اجتناب شده است.
بنابراین هدف کتاب، دفاع از فرضیه خاصی نیست، بلکه قصد آن ایفای نقشی فلسفی در وادی مناظرات مربوط به عکاسی است.
جهان خارج از ذهن آدمی هنگامی قابل دستیابی و درک است که واسطه ای میان انسان و جهان وجود داشته باشد. تصویر یک واسطه است. واسطه ای که لزوم رمزگشایی آن در هر دوره و زمانی احساس می شود. چه در هزاره ی دوم قبل از میلاد، زمانی که از هم گسیختگی و آراستن تصاویر به صورت خطوط، اختراع نوشتار خطی را در پی داشت و چه در نیمه ی اول قرن نوزدهم که تاریخ اختراع عکاسی است، ما با تصاویر روبروییم. اما رویارویی با این دو نقطه از تاریخ امروز در نوعی دیالکتیک به سر می برد. دیالکتیک متن و تصویر. آنچه که مسلم است غلبه تصویر بر متن است. و در کل غلبه ی تصویر بر زندگی ما.
ذهن ما روزانه از تصاویر گوناگون انباشت می شود. تصاویری که قدیمی می شوند و کنار گذاشته شده و تصاویر جدیدی که از پی آن ها می آیند و جایگزین می شوند. تصاویری که روزنامه ها و فضای مجازی را تابعی از خود قرار داده اند: متن هایی که با تصاویری مصور می شوند که توضیحی در رابطه با عکس نمی دهند و نوعی ارتباط وارونه که خاص جامعه پسا صنعتی است ایجاد می شود؛ این مقالات هستند که عکس ها را مزین می کنند! به این ترتیب زندگی با تصاویر گوناگون برای ما تبدیل به یک عادت شده است. نوعی تکرار که می توان احساسی از خطر را در آن مشاهده کرد. خطر گرفتاری در بند تصاویری که هر روز بر تعدادشان افزوده می شود بی آنکه سعی در رمزگشایی آن ها بشود. حرکت به سمت یک بی سوادی جدید در جهان تحت غلبه تصاویر فنی.
” ما به آلودگی تصویری محیط مان عادت کرده ایم.” : این چیزی است که ویلم فلوسر در کتاب «در باب فلسفه ی عکاسی»، سعی در بیان آن دارد. او نگران جهانی در باب فلسفه عکاسی ویم فلوسر مجله عکس نوریاتواست که در آن همه چیز در حال پوچ شدن است. جهانی که انسان در آن تنها در توهمی از آزادی به سر می برد. فلوسر در کتاب خود نشان می دهد که چگونه انسان قصد داشت برای شناخت موقعیت جهان از تصویر استفاده نماید اما پس از مدتی در رمزگشایی آن به ناتوانی رسید. و در نتیجه زندگی اش تابعی شد از تصاویر ایجاد کرده و تخیل او به توهم تبدیل شد.
از نظر فلوسر ، که او را فیلسوف رسانه های مدرن می دانند، جهان عکاسی و فلسفه ی عکاسی می تواند به نیابت از کل جهان صنعتی و شروع فلسفه ای برای هستی فعلی و آینده انسان باشد و از این طریق به سمت نقد و شناخت موقعیتی حرکت کند که در آن جهان مادی و ارزش اشیاء در حال تبدیل و جایگزینی با جهان نمادها و اطلاعات است. از این رو، شناخت فلسفه عکاسی پیش از آن که بحرانی اساسی در شناخت دنیای بیرون به وجود آید، ضروری می نماید. پرداختن به تاریخ عکاسی و نقاط عطفی که که با ظهور تصویر و پخش آن و تولید تصویر فنی به وجود آمد، در این راستا امری است که فلوسر در کتاب خود به آن پرداخته است.
در باب فلسفه ی عکاسی، کتابی که به تصویر، تصویر فنی، دستگاه عکاسی، عمل عکاسی، عکس، پخش عکس، دریافت عکس، جهان عکس و لزوم فلسفه ی عکاسی می پردازد (بی آنکه تصویری در متن کتاب مشاهده شود) ، تا کنون به بیش از چهارده زبان مختلف در دنیا ترجمه و تجدید چاپ شده است. در بخش های گوناگون کتاب ، فلوسر به طور کلی سعی در تفهیم “عکس” و “تصویر” برای خواننده دارد.
فلوسر
بهترین عکس از نظر فلوسر عکسی است که اراده و روح انسانی بتواند بر دوربین و برنامه پیشی گیرد. اما آنچه که مشاهده می شود انحراف اراده های انسانی به سود عملکرد دوربین در کل است. آیا عکاس می تواند دوربین را تابعی از اراده خود کند، یا خود تابعی از دوربین می شود؟! این سئوالی است که منتقدین در پی رسیدن به پاسخی صحیح و راهگشا باید در پی اش باشند. از نظر نویسنده وقتی مالک دوربین به دام دوربین اش می افتد، دچار نوعی “عکس-شیدایی” می شود و تا می تواند عکس های بیهوده تولید می کند و نتیجه ی امر چیزی می شود که شاهد آنیم: سیلی از تصاویر که به صورت ناخودآگاه به وجود آمده اند.
فلوسر بیان می کند که چگونه تصاویر فنی در حال تغییر واقعیت و تبدیل آن به یک سناریوی جهانی تصاویر هستند. آگاهی جادویی در نتیجه ی تفکر تخیلی، که عکس است، در موقعیت حال به وجود آمده است که هدف آن هیچ شباهتی به جادوی نهفته در تصاویر قدیم ندارد. هدف آن نه تغییر جهان که تغییر مفاهیم جهان است: تفاوت یک جادوی پیشا تاریخی با نوعی جادوی پسا تاریخی.
در پایان، فلوسر راهکارهایی با بهره گیری از فسفه ی عکاسی در جهانی در تسخیر دستگاه، و با طرح این پرسش که چگونه می توان در رویارویی با الزام احتمالی مرگ، به زندگی معنا بخشید، بیان می کند: فریب انعطاف پذیری دوربین. وارد کردن مقاصد انسانی پیش بینی نشده به برنامه دوربین. وادار کردن دوربین به خلق غیر پیش بینی ها و غیر محتمل ها. دادن بهای کم به آنچه دوربین خلق می کند و در کل معطوف کردن توجه از شی به اطلاعات.
خواندن این کتاب، که به سیاق همیشگی ویلم فلوسر یعنی کوتاه نویسی نگارش شده است، به تمام کسانی که مالک یک دوربین هستند، کسانی که در آروزی داشتن یک دوربین اند، عکاسان مستند، روزنامه نگاران و… و بهتر است بگوییم، به تمام کسانی که در این جهان مملوء از تصاویر زندگی می کنند، توصیه می شود.