نويسنده: اریک کیم
مترجم: نیما رجبی / شاهین غفاری
تعداد صفحات: ۳۴۰ صفحه، مصور سیاه و سفید
قطع: وزیری
تیراژ: ۵۰۰ نسخه
نوبت چاپ: دوم / ۱۳۹۶
انتشارات: تیسا
شماره شابک: ۹۷۸-۶۰۰-۷۶۸۳-۴۸-۴
==============================
شرح
اریک کیم در کتاب «ذن در هنر عکاسی خیابانی» با ارائه راهکارهایی به ما یادآور میشود، بیش از تجسم هر هدفی و فراتر از هر نوع فعالیتی چه در قالب عکاسی، هنر و یا هر نوع فعالیتی میبایست خود را گرامی داشت. در این کتاب علاوه بر آشنایی بیشتر با افکار و فلسفه اریک کیم و تکمیل روشهای عکاسی خیابانی، نکات قابل تأملی را میخوانیم که میتواند نگرش ما را به زندگی و فعالیتمان یعنی عکاسی بهعنوان وجهی از کار و زندگی و هنر تکمیل کند.
اریک کیم در ابتدای کتاب چنین مینویسد: این کتاب مجموعهای است از مقالههای مورد علاقه من درباره ذن، تائوئیسم (فلسفه چینی مبتن بر عقاید لائوتسو) بودیسم و سایر تفکرات فلسفی است. ترتیب خاصی برای خواندن این کتاب وجود ندارد. میتوانید بعضی فصلها را بخوانید و بعضی را رد کنید یا با هر ترتیبی که دوست دارید آن را مطالعه کنید. من هم در زندگی شخصی و هم در حرفه عکاسی با مشکلات فراوانی روبهرو شدهام و خیلی اوقات به خاطر آنها احساس نارضایتی داشته ام. نوشتن این مقالهها برای من نوعی درمان است و امیدوارم برای شما نیز مفید و پرکاربرد باشند.
شاید بتوان گفت این کتاب به نوعی تکمیلکننده کتاب «عکاسی خیابانی با اریک کیم» است. در کتاب عکاسی خیابانی بیشتر با مباحث مقدماتی و نظری عکاسی خیابانی، تمرینهایی برای رهایی از ترس از عکاسی در خیابان و برخی تمرینهای تکنیکی شدیم و در این کتاب علاوه بر روشها وتکنیکهای عکاسی خیابانی بیشتر با نحوه بهکارگیری جنبههای درونی و ذهنی و مباحث نظر، معنوی و فلسفی در عکاسی خیابانی و به طور کلی در زندگی سروکار داریم؛ مطالبی که شاید آنچنانپر راز و رمز نباشد ولی قطعاً مؤثر است.
در بخش هايي از مقدمه كتاب آمده است:
هدف واقعی آموختن عکاسی نیست. هدف این است که زندگی را زندگی کنیم. ''مارتین لستر''
یکی از مهمترین چالشهای زندگی بودن و بیان کردن خودمان است. اگر بپذیریم که زندگی و کار و فعاليتهاي روزمره از هم جدا نیستند و راز بودن در عمل، بیان هم زمان بودن و انجام دادن است. شاید راحت تر بپذیریم که کار و زندگی بیش از تنها کسب دارایی و امتیاز است و بپذیریم که آن میبایست و میتواند تجربهای پویا و شور انگیز و زنده باشد. جایی که باور میکنیم اولین اثر یک عکاس خود اوست و خود زندگی بسيار ارزشمند و اصيل است و همانقدر که اصیل و اساسی است میبایست از انحطاط در آن رهید و آن را به گونهای دید و فلسفهاي را در آن جاري ساخت که قابل زیستن باشد.
از اين رو به نظر ميرسد كتاب ذن در هنر عكاسي خياباني بسيار با نقل قول مارتين لستر در هماهنگي است. اريك كيم در كتاب "ذن در هنر عكاسي خياباني" با ارائه راهكارهايي به ما يادآور ميشود، بیش از تجسم هر هدفی و فراتر از هر نوع فعاليتي چه در قالب عكاسي، هنر و يا هر فعاليتي میبایست خود زندگي را گرامی داشت. در اين كتاب علاوه بر آشنايي بيشتر با افكار و فلسفه اريك كيم و تكميل روشهاي عكاسي خياباني، نكات قابل تاملي را ميخوانيم كه ميتواند نگرش ما را به زندگي و فعاليتمان يعني عكاسي به عنوان وجهي از كار و زندگي و هنر تكميل كند.
فلسفه اريك كيم فارغ از موضوع عكاسي ما را به آرامش دعوت میکند و توصیه هایی هم برای دست یابی و حفظ آن دارد. اين ديدگاهي است كه در جاي جاي كتاب اريك كيم آن را مشاهده ميكنيم. در اين كتاب براي مهار بيش خواهي مداوم ما به بها دادن به چيزهايي كه هم اكنون داريم ترغيب ميشويم.
فلسفهای که هر فرد برای زندگیاش انتخاب میکند باید متناسب با شخصیت و شرایط خودش باشد. و از جایی که اریک کیم کرهای و امریکایی است به نظر میرسد دیدگاه شرقی او در انتخاب ذن و تائويسم به عنوان فلسفه مورد علاقهاش تاثیر به سزایی داشته است.
چه به عنوان یک عکاس و چه به عنوان یک انسان اریک کیم توانسته فلسفه را وارد زندگیاش كند و دریافته است و به ما در کارمان نشان میدهد که زندگی سرشار از احساسات منفی و تفکرات منفی همچون ترس، اندوه، حسادت، خشم و اضطراب است و قطعا این عوامل نمیتواند ما را به عنوان یک واحد انسانی به مقصد و مقصود برساند.
او با توجه به نگاه به فلسفه مورد علاقهاش و برای داشتن یک زندگی پر معني راههایی را برای مهار بیش خواهی و هوسهای سیری ناپذیر ما در جامعه امروز ارائه میدهد. و به ما روشهایی را برای مهار اين بیش خواهی مداوم و بها دادن به چیزهایی که داریم پیشنهاد میدهد. او اهداف زندگیاش را مورد بازبینی قرار میدهد و این خود نوعی مراقبه به معنی نگرانی و مراقبت دائمی با چشمان باز در عمل و در خلال فعالیت روزمره است و به اين شيوه نشان ميدهد كه فلسفه باید کاربردی باشد.
اريك فروم در كتاب روانكاوي و ذن بوديسم از ماهيت ذن تعريفي خواندني ارائه ميكند. جايي كه ميگويد:
"ماهيت ذن هنر ديدن سرشت هستي فرد است. طريق اسارت تا رهايي را نشان مي دهد. ذن تمام نيروهاي طبيعي كه به گونه اي مناسب در هريك از ما ذخيره و در شرايط عادي اين نيروها پيچيده و كژديسه شده اند و كانال مناسبي براي فعاليت نمي يابند رها مي سازد. اين هدف ذن است. از اين رو مي تواند ما را از توانايي و يا جنون رها سازد. نيت من از رهايي آزادي عمل دادن به تمام انگيزه هاي ذاتي و خوب است كه در قلبمان جاي گرفته اند. غالبا ما ازاين حقيقت غافليم كه داراي تمام نيروهاي لازمه شاد و با محبت زيستن هستيم."
عكاسي به عنوان ابزاري براي هشياري
رِيد كالانان[1] ميگويد: "در بین کارگاههای عکاسی زیادی که تدریس کردهام، کارگاه عکاسی "این دوربینها نیستند که عکس میگیرند" مورد علاقهی من است. در این کارگاه به بحث در این مورد میپردازیم که منبع عکسهای ما کجاست؟ عکسهایمان از کجا میآیند؟، چرا که قطعا منبع عکسها دوربینهایمان نیستند. در این کارگاه، خیلی سریع متوجه میشویم که عکسهایمان زادهی قدرت تصور، کنجکاوی، سئوالهایی که میپرسیم و در ذهن داریم، قلب، خاطرات، رویاها و تمام چیزهایی که ما را میسازند، هستند." اين نقل قول حاوي نكات تامل برانگيزي است.
يك جنبه معنوي در هنر عكاسي وجود دارد كه آگاهي و هشياري فرد ميتواند از طريق آن گسترش يابد. عکاسی ميتواند از طريق ايجاد وحدتي بين عكاس، موضوع، تجهیزات و تكنيك مسیري را به بیداری ختم كند و از اين رو ما را به چالش بكشد.
عكاسي ميتواند چشم ما را به عنوان يك مشاهدهگر به روي رخدادهاي نو و غير قابل پيشبيني بگشايد. ميتواند باعث توسعه آگاهي، هشياري و تعميق رشد معنوي شده و با ايجاد يك تجربهي بيواسطه و ناگهاني فرايند رهايي و بي من شدن را پرورش دهد.
شايد بتوان گفت اين كتاب به نوعي تكميل كننده كتاب عكاسي خياباني اريك كيم است. در كتاب عكاسي خياباني ما بيشتر با مباحث مقدماتي و نظري عكاسي خياباني، تمريناتي براي رهايي از ترس از عكاسي در خيابان و برخي تمرينات تكنيكي آشنا شديم و در اين كتاب علاوه بر بعضي روشها و تكنيكهاي عكاسي خياباني بيشتر با نحوه به كار گيري جنبههاي دروني و ذهنی و مباحث نظري، معنوي و فلسفي در عكاسي خياباني و به طور كلي در زندگي سر و كار داريم مطالبی که شاید آنچنان پرراز و رمز نباشد ولی قطعا موثر است.
قطعا اين كتاب كامل نيست ولي براي كسي كه دغدغهاي فراتر از تنها و تنها عكس گرفتن در خيابان دارد مفيد است. شايد لازم باشد در زندگي بارها و بارها از نو بياموزيم، تمرين كنيم، عشق بورزيم و ذهن و حافظه خود و دوربينمان را براي ثبت لحظههاي قطعي، جذاب و تاثير گذار و معنا بخشيدن به آنچه بين خود و دنياي اطرافمان وجود دارد خالي كنيم.
بنابراين اين كتاب را با ذهني باز و ظرفي خالي بخوانيد، پس از آنكه ظرفتان پر شد آنرا خالي كنيد و به خودتان اجازه دهيد تا از نو شروع و آنرا با چاشنی و تجربیات خودتان مجددا پركنيد. و سپس متواضعانه آن تجربیات را با دیگران به اشتراک بگذارید.
شايد شما هم اين نظر را تجربه كرده باشيد كه طی مسیر ارزشی بیش از رسیدن به مقصد دارد.